سینمای آلمان

با درود
به دلیل کمبود وقت، نتوانستم مطلب جدیدی را ترجمه کنم. هرچند اخبار زیادی از ایران در رسانه های آلمان وجود دارد.
مطلب زیر از کتاب "Tatsachen Ueber Deutschland" است در مورد سینمای آلمان.

در آستانه هزاره ی سوم زمین لرزه یی سینمای آلمان را از خواب زمستانی بیدار کرد: "لولا می دود" (1998)، به کارگردانی توم تیکور، یک کمدی تجربی بود که سرگذشت دختر سرخ مویی به نام لولا را روایت می کرد. آمیزه یی از سرنوشت، عشق و اتفاق روایت زندگی در سال های پایانی دهه ی آخر قرن گذشته بود. مسابقه ی شجاعانه ی لولا با زمان در خیابان های برلین همه جا به عنوان نماد خستگی ناپذیری این دوران تفسیر شد. کارگردان "توم تیکور" و هنرپیشه ی نقش اول فیلم "فرانکا پوتنته" با فیلم "لولا می دود" سد ورود به سینمای جهان را فرو می ریزند. خیزش جدیدی در سینمای آلمان آغاز می شود. برای اولین بار پس از دوران بزرگانی چون "راینر ورنرفاسبیندر"(که سال 1982 در گذشت) نگاه علاقمندجهانیان به سینمای آلمان و موفقیت هایش در عرصه بین المللی جلب می شود: اسکار برای "هیچ کجا در آفریقا" (به کارگردانی کارولین لینک، 2002). در سال 2007 "فلوریان هنکل فن دونرسکارک" برای اولین فیلم سینمایی خود به نام "زندگی دیگران" این جایزه ی دوست داشتنی را به دست می آورد. در همین سال در جشنواره سینمایی "کان" جایزه ی بهترین فیلم نامه و جایزه ی ویژه ی جشنواره به "فاتح آکین" برای فیلمش "در سوی دیگر" اعطا شد. در سال 2007 هم چنین فیلم "توم تیکور" به نام "عطر"، روایت سینمایی رمان پرفروشی به همین نام اثر "پاتریک زوسکیند"، شش جایزه ی فیلم آلمان در بخش های مختلف را از آن خود کرد.
در حالی که در ابتدای هزاره ی جدید سینمای کمدی بود که ناباورانه باعث موفقیت سینمای آلمان شد. مانند کمدی "سال های چرب و چیلی سپری شده است"، اثر "هانس واین گارتنر" (2004) در سال های آخر دهه ی جاری سینمای جدی در مرکز توجه قرار دارد. موضوع فیلم ها ولی تغییر نکرده است: کمدی تراژدی خداحافظ لنین! (به کارگردانی "ولفگانگ بکر"، 2003) با موفقیت در 70 کشور نمایش داده شد، چون روایتی از شکست سوسیالیسم بود. و فیلم "دونرسمارک"، "زندگی دیگران" (2007)، روایت گر سرگذشت زندگی و رنج در دیکتاتوری پلیسی جمهوری دموکراتیک آلمان است. فیلم های آلمانی با موفقیت روبرو می شوند، زیرا داستانهای ملی آنها موضوعاتی جهانی اند. سازندگان این فیلم ها ولی داستان های خود را از تحولات جاری سرزمین خویش الهام می گیرند.
"فاتح آکین"، کارگردان ترک تبار هامبورگی، با قدرتی نفس گیر زندگی ترکها در آلمان را روایت می کند. او در درام تحسین شده ی با سر به دیوار(2004 ) موفق شد خرس طلایی جشنواره ی فیلم برلین برلیناله را نیز از آن خود کند، سرگذشت عشق دو ترک تبار آلمانی و له شدن آن ها بین دو فرهنگ را با جزئیاتی خشن و بدون احساس ترحم روایت می کند. "آکین" در سال 2007 در فیلمی به نام "در سوی دیگر" سرنوشت شش انسانی را در آلمان و ترکیه روایت می کند که سرنوشت زندگی آن ها را به یک دیگر پیوند زده است.
جایزه ی "لولا"ی طلایی در سال 2007 به فیلم "چهار دقیقه" اهدا شد. فیلمی درباره ی زندان به کارگردانی "کریس کراوس". "مونیکا بلایب تروی" برای بازی در این فیلم که داستان دو زن و یک پیانو را روایت می کند، جایزه ی فیبم آلمان را به عنوان بهترین بازیگر زن در نقش اصلی دریافت کرد. شکوفایی تازه ی سینمای آلمان بر شالوده یی استوار قرار دارد و از بهترین شرایط برای تداوم این شکوفایی برخوردار است.
(ادامه دارد...)

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

پاسخ به یک سوال

ترجمه آلمانی چند رباعی از خیام